ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
اگر گاهی امیدم میرود از دست، باکی نیست
که من با تو دلِ امّیدوارِ دیگری دارم...
⊱ ━━━━━━━━━ ⊰
✽ جواد شیخالاسلامی ✽
گفتیم تسلیمیم و دیدیم امر دوری بود
از اوّلش هم امتحان ما صبوری بود
دیگر چه فرقی میکند در جمع یا تنها؟
آن گریههای ناگهان گاهی ضروری بود
ما هردو خندیدیم دور از هم، ولی آیا
غیر از خود ما هیچکس فهمید زوری بود؟!
چشمم تو را دید و گرفتت، غیر از این میشد
حقّ چنین بی چشم و رویی -حتم- کوری بود
هر روز میبینم تو را در قلب خود، امّا
ای کاش این دیدار، گاهی هم حضوری بود...
⊱ ━━━━━━━━━ ⊰
✽ جواد شیخالاسلامی ✽