طُرفه

بهترین اشعار و متونی که خوانده‌ایم و نخوانده‌ایم...

طُرفه

بهترین اشعار و متونی که خوانده‌ایم و نخوانده‌ایم...

شعر ۴۷


در حقّه‌ی نافش اگر گم شد دلم، عیبی مکن

هم نوح کشتی بشکند، بیند گر این گرداب را!


‏⊱ ━━━━━━━━━ ⊰


 آشفته‌ی شیرازی 


شعر ۴۶


این منم کز چشمِ یارم آسمان انداخته

برده دل از دست و دور از دلْسِتان انداخته


عندلیبی را همی‌مانم که از بُستان مرا

در بیابان، جنبشِ بادِ وزان انداخته


یا به واپَس‌مانده‌ای مانم کَش اندر قافله

از نظر یک‌باره میرِ کاروان انداخته


ای خداوندی که از بهرِ نثارِ مَقدمت

آسمان، لؤلؤی لالا زَاختران انداخته


بر رهی گر برگشایی یک نظر از مَکْرُمَت

غم ندارم گر ز چشمم آسمان انداخته...


‏⊱ ━━━━━━━━━ ⊰


 آشفته‌ی شیرازی 


شعر ۴۵


مشک‌فشان شد ز تو باد صبا

ای خمِ زلفینِ دو تا، مرحبا!


حلقه‌ی عشّاق به‌هم می‌زند

محرمِ این حلقه چرا شد صبا؟


پای مَنِه بر سرِ میدان عشق

سر به قضا تا ننهی با رضا


طاعت و عُصیان نخرد شرعِ عشق

خوف از این نیست، وز آنم رَجا


تازه و تر مانده خطت گردِ لب

خضر بُود زنده ز آب بقا


خارِ جفا نیک تحمل کند

هرکه رُطب چید ز نخلِ وفا


زخمیِ پیکان تو مرهم نخواست

درد تو را کس نپذیرد دوا...


‏⊱ ━━━━━━━━━ ⊰


 آشفته‌ی شیرازی