ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
خود مگر آن سروِ خوشرفتار بر ما بگذرد
ورنه ما را از فراقش قوّتِ رفتار نیست...
⊱ ━━━━━━━━━ ⊰
✽ آگاه قاجار ✽
چون میسّر نیست دیدارت به بیداری مرا
کاشکی خوابم ربودی تا به خوابت دیدمی...
⊱ ━━━━━━━━━ ⊰
✽ آگاه قاجار ✽
گرفتم -ای مصوّر!- خود کشیدی آن قد و چهره
چهسان خواهی کشیدن مستیِ چشمِ خرابش را؟
ز غم دستی به دل دارم، دگر دستی به دامانش
دریغا! کو دگر دستم که تا گیرم رکابش را...
⊱ ━━━━━━━━━ ⊰
✽ آگاه قاجار ✽
به روزگار، مرا -خوشدلم- که یار کُشد
که یار اگر نکُشد، جورِ روزگار کُشد
نویدِ وصل به من داد و رُخ ز من بِنهُفت!
که هجرم ار نکُشد، درد انتظار کُشد...
⊱ ━━━━━━━━━ ⊰
✽ آگاه قاجار ✽
در حقّهی نافش اگر گم شد دلم، عیبی مکن
هم نوح کشتی بشکند، بیند گر این گرداب را!
⊱ ━━━━━━━━━ ⊰
✽ آشفتهی شیرازی ✽
این منم کز چشمِ یارم آسمان انداخته
برده دل از دست و دور از دلْسِتان انداخته
عندلیبی را همیمانم که از بُستان مرا
در بیابان، جنبشِ بادِ وزان انداخته
یا به واپَسماندهای مانم کَش اندر قافله
از نظر یکباره میرِ کاروان انداخته
ای خداوندی که از بهرِ نثارِ مَقدمت
آسمان، لؤلؤی لالا زَاختران انداخته
بر رهی گر برگشایی یک نظر از مَکْرُمَت
غم ندارم گر ز چشمم آسمان انداخته...
⊱ ━━━━━━━━━ ⊰
✽ آشفتهی شیرازی ✽
مشکفشان شد ز تو باد صبا
ای خمِ زلفینِ دو تا، مرحبا!
حلقهی عشّاق بههم میزند
محرمِ این حلقه چرا شد صبا؟
پای مَنِه بر سرِ میدان عشق
سر به قضا تا ننهی با رضا
طاعت و عُصیان نخرد شرعِ عشق
خوف از این نیست، وز آنم رَجا
تازه و تر مانده خطت گردِ لب
خضر بُود زنده ز آب بقا
خارِ جفا نیک تحمل کند
هرکه رُطب چید ز نخلِ وفا
زخمیِ پیکان تو مرهم نخواست
درد تو را کس نپذیرد دوا...
⊱ ━━━━━━━━━ ⊰
✽ آشفتهی شیرازی ✽
مو به مو شرحِ پریشانی خود میکردم
بود اگر دست به گیسوی تو چون شانه مرا...
⊱ ━━━━━━━━━ ⊰
✽ آشفتهی ایروانی ✽
دستی به دامن تو و دستی بر آسمان
دست دگر کجاست که خاکی به سر کنم؟!
⊱ ━━━━━━━━━ ⊰
✽ آشفتهی ایروانی ✽