ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
مَه بر سرِ وی نهاده، کاین روی من است
وز مشک زره شکسته، کاین موی من است
از خُلد دری گشوده، کاین بوی من است
آتش به جهان درزده، کاین خوی من است
⊱ ━━━━━━━━━ ⊰
✽ ابوالفرج رونی ✽
ثمرش، جور و نهالش، ستم و برگ، جفاست
وای بر حالت مرغی که در این گلزار است...
⊱ ━━━━━━━━━ ⊰
✽ خاور قاجار ✽
نه وعدهی قتلی، نه امیدِ شبِ وصلی
یا رب! به چه خورسند کنم جانِ غمین را؟
⊱ ━━━━━━━━━ ⊰
✽ خاور قاجار ✽
میتوان ادراک کردن صورتِ احوال خویش
چشم اگر بینا کنی، عالم تمام آیینه است...
⊱ ━━━━━━━━━ ⊰
✽ قصاب کاشانی ✽
ز خاک پای تو اکسیر در نظر دارم
عجب نباشد اگر خاک، زر توانم کرد...
⊱ ━━━━━━━━━ ⊰
✽ قصاب کاشانی ✽
عاقبت کوی تو ما را مسکنِ دل میشود
هر کجا پا ماند از رفتار، منزل میشود
عشق را میدار در خاطر، که میافتد به دام
مرغِ زیرک چون ز یادِ لانه غافل میشود
آنچه میکارد -اگر نیک است یا بد- عاقبت
حاصل دهقان، همان در وقت حاصل میشود
مستِ عشقم، زلف را بردار از پای دلم
در کجا دیوانه از زنجیر عاقل میشود؟
میرود از دست او سررشتهی آسودگی
هرکه چون «قصّاب» بر روی تو عاشق میشود...
⊱ ━━━━━━━━━ ⊰
✽ قصاب کاشانی ✽
عشوه دهیام همی، سرابی گوئی
بر من گذری همی، شهابی گوئی
گریان شوم از تو، آفتابی گوئی
نتْوانم بیتو زیست، آبی گوئی...
⊱ ━━━━━━━━━ ⊰
✽ مسعود سعد سلمان ✽
نازِش مکن به جاه و تفاخر مکن به مال
بازی نگر که گنبد دوّار میکند؛
آن را که همچو کوزهی دولاب، چرخِ دون
بَرمیکشد به اوج و نگونسار میکند...
⊱ ━━━━━━━━━ ⊰
✽ مجد خوافی ✽
چون در نظرِ دوست عزیزیم، غمی نیست
هرچند که در چشمِ خلایق همه خواریم...
⊱ ━━━━━━━━━ ⊰
✽ وحدت کرمانشاهی ✽