ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
تا زنگِ سیه زآینهی دل نزُداید
عکسِ رخِ دلدار در او خوش ننماید
در طرْفِ چمن گر نکند جلوه رخِ دوست
بر برگِ گلی اینهمه بلبل نسراید
نورِ ازلی گر ندمد از رخِ لیلی
از گردشِ چشمی، دل مجنون نرباید
هر کو نکند بندگیِ پیرِ خرابات
بر روی دلش، جان درِ معنی نگشاید
ای غمزده! تریاقِ محبت به کف آور
تا زهرِ غمِ دهر، تو را جان نگَزاید
آیینِ طریقت، به حقیقت به جز این نیست
کز شادی و غم، راحت و رنجت نفزاید
این بارِ امانت که شده قسمت «وحدت»
بر پشتِ فلک گر نهد، البتّه خم آید...
⊱ ━━━━━━━━━ ⊰
✽ وحدت کرمانشاهی ✽
عشقت چو جای در دلِ بیخانمان گرفت
من ترکِ دل گرفتم و دل ترکِ جان گرفت
⊱ ━━━━━━━━━ ⊰
✽ آهی جغتایی ✽
روز هجرت گفت بنْمایم غمِ جانسوز را
دارم امّیدی که ننْماید خدا این روز را...
⊱ ━━━━━━━━━ ⊰
✽ آهی جغتایی ✽
میکنم گریه چو شد خاک به کوی تو رقیب
تا به سیلِ مژهام از سر کوی تو رود!
⊱ ━━━━━━━━━ ⊰
✽ آهی جغتایی ✽
نظر بر غیر داری، کم فتد بر من نگاه از تو
شدی با دوستان دشمن، به دشمن دوست... آه از تو
⊱ ━━━━━━━━━ ⊰
✽ آهی جغتایی ✽
در طالعم آن روز که میدید منجّم
میگفت که هست از غمِ عشقش خطری چند
بردند قرار و خِرد و صبر ز «آهی»
پیمانشکنی، سنگدلی، عشوهگری چند...
⊱ ━━━━━━━━━ ⊰
✽ آهی جغتایی ✽
به کشتگانِ خود ار بگذری دَمی از لطف
کنند پاره کفن، زندگی ز سر گیرند!
خدنگِ غمزهات ار بگذرد، صفِ عشّاق
برای تیرِ تو از جان خود سپر گیرند...
⊱ ━━━━━━━━━ ⊰
✽ آرام گلپایگانی ✽
خواهی که سَمَر شوی به نیکوکاری
باید که به دل، تخمِ محبت کاری
با اهلِ زمانه هیچ دانی چه کنی؟
آن کن که به خویشتن روا میداری...
⊱ ━━━━━━━━━ ⊰
✽ آرام اصفهانی (عباسعلی) ✽
بیماری من چون سبب پرسش او شد
میمیرم از این غم که چرا بهترم امروز!
⊱ ━━━━━━━━━ ⊰
✽ آفتابی ساوجی ✽
عشقی دارم، قیامتش هنگامه
دردی دارم، حکایتش بینامه
دردی آنگه به دردها ارزنده
نی سرعتِ فکر دیده و نی خامه
⊱ ━━━━━━━━━ ⊰
✽ سرمدی اصفهانی ✽