طُرفه

طُرفه

بهترین اشعار و متونی که خوانده‌ایم و نخوانده‌ایم...
طُرفه

طُرفه

بهترین اشعار و متونی که خوانده‌ایم و نخوانده‌ایم...

بریده‌ی کتاب ۱۹


خودکرده را تدبیر نیست...


فقط تدبیر نیست

امّا عوضش تا دلت بخواهد

پشیمانی هست،

گرفتاری هست،

بلاهت هست،

جهالت هست!


‏⊱ ━━━━━━━━━ ⊰


 رضا امیرخانی 

 جانستان کابلستان 


بریده‌ی کتاب ۱۸


هر یک از ما

با یک قوطی کبریت در وجودمان

متولّد می­‌شویم

امّا خودمان قادر نیستیم

کبریت‌ها را روشن کنیم،

همان‌طور که دیدی

برای این کار محتاج اکسیژن و شمع هستیم؛


در این مورد، به عنوان مثال

اکسیژن از نفس کسی می­‌آید

که دوستش داریم،

شمع می‌تواند هر نوع

موسیقی، نوازش، کلام یا صدایی باشد

که یکی از چوب‌کبریت‌ها را مشتعل کند...


برای لحظه‌ای

از فشار احساسات گیج می‌شویم

و گرمای مطبوعی

وجودمان را دربر می‌گیرد

که با مرور زمان فروکش می‌کند

تا انفجار تازه‌ای جایگزین آن شود


هر آدمی

باید به این کشف و شهود برسد

که چه عاملی، آتش درونش را

پیوسته شعله‌ور نگاه می­‌دارد

و از آنجا که یکی از عوامل آتش‌زا

همان سوختی است که به وجودمان ­می‌رسد

انفجار تنها هنگامی ایجاد می‌شود

که سوخت موجود باشد


خلاصه‌ی کلام

آن آتش، غذای روح است؛

اگر کسی به موقع درنیابد که

چه چیزی آتش درون را شعله‌ور می­‌کند،

قوطی کبریتِ وجودش نم برمی­‌دارد

و هیچ یک از چوب‌کبریت‌هایش

هیچوقت روشن نمی‌شود

اگر چنین شود،

روح از جسم می‌گریزد

و در میان تیره‌ترین سیاهی‌ها

سرگردان می‌شود...


‏⊱ ━━━━━━━━━ ⊰


 لورا اسکوئیول 

 مثل آب برای شکلات 


بریده‌ی کتاب ۱۷


یک زندگی را چطور می‌توان اندازه گرفت؟

به طول سال‌ها؟ به مقدار پول؟

به ساعت‌های لذّت عشق؟


زندگی روی خطّ راست حرکت می‌کند؟

و به بی‌نهایتِ مرگ می‌رسد؟

یا روی دایره حرکت می‌کند؟

و ما مدام به همان بدبختی

و بن‌بستِ همیشه می‌رسیم؟


‏⊱ ━━━━━━━━━ ⊰


 اسماعیل فصیح 

 عقد و داستان‌های دیگر 


بریده‌ی کتاب ۱۶


هنوز روی تخته‌سیاه بزرگ کلاس ما

مسئله‌های زیادی حل‌نشده باقی مانده‌است


من این‌همه خطوط درهم و برهم،

دایره‌ها، مثلّث‌ها و مربع‌ها را می‌بینم

و چیزی نمی‌فهمم

و تعجّب‌آور اینکه هم‌کلاسی‌های من هم

اغلب مثل من هستند،

گرچه خیلی از آن‌ها پنهان می‌کنند

و باز هم تعجّب‌آور اینکه آقامعلّم را می‌بینم

که ایستاده‌است رو به تخته -با یک تکّه‌گچ-

و معطّل مانده‌است


ما قبل از هر چیز

باید مسئله‌هامان را حل کنیم،

شکّی نیست!


‏⊱ ━━━━━━━━━ ⊰


 نادر ابراهیمی 

 وسعت معنای انتظار 


بریده‌ی کتاب ۱۵


وقتی می‌شد که من

سر مسئله‌ای ناراحت و گرفته می‌شدم

و به ایشان [شهید آوینی] شکایت می‌کردم


به من می‌گفت: ببین!

هزاران کهکشان در آسمان وجود دارد،

یکی‌اش راه شیری است،

سیّاره‌های زیادی در آن هست

که یکی‌اش زمین است،

کره‌ی زمین قاره‌های متفاوتی دارد

یکی‌اش همین زمینی است

که ما روی آن زندگی می‌کنیم؛

از کل به جزء می‌آمد


بعد می‌گفت:

ما هم ذرّه‌ای در این مجموعه هستیم

حالا ببین این حرفی که شما می‌گویید

جایش در این مجموعه‌ی باشکوه کجاست...


‏⊱ ━━━━━━━━━ ⊰


✽ مرتضی سرهنگی و هدایت‌الله بهبودی 

 مرتضی آیینه‌ی زندگی‌ام بود 


بریده‌ی کتاب ۱۴


اگر هنوز هر روز صبح بیدار می‌شوید،

به این دلیل است که خداوند

هنوز برنامه‌ی بزرگ‌تری برای شما دارد

و هنوز آن طرح کامل نشده‌است...


‏⊱ ━━━━━━━━━ ⊰


 استیو هاروی 

 مانند فرد موفق فکر کن، مانند فرد موفق رفتار کن 


بریده‌ی کتاب ۱۳


تغییر دنیا کاری ناممکن به نظر می‌رسد

و یک‌نفری نمی‌توان کاری از پیش برد؛

تنها زمانی که هرکدام‌مان متعهّد شویم

قدمی برای اصلاح امور برداریم،

می‌توانیم دنیا را تغییر دهیم...


‏⊱ ━━━━━━━━━ ⊰


 ملیسا هلسترن 

 راهنمای دوست‌داشتنی‌بودن به روش آدری هپبورن 


بریده‌ی کتاب ۱۲


اکثر درگیری‌ها، پیش‌داوری‌ها

و دشمنی‌های این دنیا

از زبان نشأت می‌گیرد


تو خودت باش

و به کلمه‌ها زیاد بها نده


راستش، در دیار عشق

زبان، حکم نمی‌راند؛

عاشق، بی‌زبان است...


‏⊱ ━━━━━━━━━ ⊰


 الیف شاکاف 

 ملت عشق 


بریده‌ی کتاب ۱۱


خیلی چیزا رو نمی‌شه از عکس فهمید

عکس یه‌جور سایه‌ست؛

واقعیتِ من

هیچ ربطی به چیزی که می‌بینی، نداره

عکس اینو نشون نمی‌ده...


‏⊱ ━━━━━━━━━ ⊰


 هاروکی موراکامی 

 جنوب مرز، غرب خورشید 


بریده‌ی کتاب ۱۰


می‌توانی روی خاطره‌ها سرپوش بگذاری

یا چه می‌دانم... سرکوب‌شان کنی

ولی نمی‌توانی تاریخی را

که این خاطرات را شکل داده، پاک کنی


هرچه باشد، این یادت بماند

تاریخ را نه می‌شود پاک کرد، نه عوض

مثل این است که بخواهی

خودت را نابود کنی...


‏⊱ ━━━━━━━━━ ⊰


 هاروکی موراکامی 

 سوکورو تازاکی بی‌رنگ و سال‌های زیارتش