طُرفه

طُرفه

بهترین اشعار و متونی که خوانده‌ایم و نخوانده‌ایم...
طُرفه

طُرفه

بهترین اشعار و متونی که خوانده‌ایم و نخوانده‌ایم...

شعر ۱۱۹


من غریبم، مگر از دردِ غمت سوخته‌ام

دل به تنهایی و دلتنگی تو، دوخته‌ام


هرکجا سردی و تنهایی مردم بینم

مثل یک آتش ناگاه برافروخته‌ام


هرکجا دست نوازش طلبد، خواهم رفت

من همان عاشق دلداده و دلسوخته‌ام


زندگی خونِ جگر خوردن و خندیدن ماست

عشق را با همه‌جان در جگر اندوخته‌ام


«آهنا!» مردم دنیا نفریبند تو را

راستی، غیر خدا بر که نظر دوخته‌ام؟


‏⊱ ━━━━━━━━━ ⊰


 اخلاق آهن