طُرفه

طُرفه

بهترین اشعار و متونی که خوانده‌ایم و نخوانده‌ایم...
طُرفه

طُرفه

بهترین اشعار و متونی که خوانده‌ایم و نخوانده‌ایم...

شعر ۱۴۸


‏⊱ ━━━━━━━━━ ⊰

گر کند درد دلی بلبل، منال ای باغبان!

گل نپروردی که هر سو خارِ بیدادی نداشت


شد دلم صیدِ غزالی، ای خوش آن وارسته کو

آرزوی صید و در دل بیمِ صیّادی نداشت


مهربانی‌های لیلی کرد مجنون را اسیر

ورنه هر خوبی که شیرین بود، فرهادی نداشت


شد ز سیلِ غم، بنای خانه‌ی مهرم خراب

دیدم این غم‌خانه را هم، هیچ بنیادی نداشت


محنتِ صبرم نداند، هرکه عمری -«آصفی!»-

روی بر دیوارِ غم در محنت‌آبادی نداشت...



آصفی هروی

‏⊱ ━━━━━━━━━ ⊰


شعر ۱۴۷


‏⊱ ━━━━━━━━━ ⊰

در تبم گاه عرق، مستیِ دیگرگون است

بی‌لبت شیشه‌ی مِی، آبله‌ی پُرخون است


نخلِ شادی چه نشانم؟ که نهالِ غم او

در زمینِ دل من سرزده روزافزون است


گرچه گردون ز مَهی بر دل من داغ نهاد

اخترِ سوخته‌ام داغ دلِ گردون است


هرکجا ریخته لیلی ز مژه، اشکِ نیاز

خارِ غم سرزده و در قدمِ مجنون است


یار در حلقه‌ی عشّاق ندارد گذری

آه، کز دایره‌ی اهل وفا بیرون است


کوه، منّت چه نهد شادیِ وصلم امروز؟

که ز سیلِ غم او، روز دگر هامون است


«آصفی!» ملکِ سلیمان مطَلب، پُرس ز مور

که نهان زیر زمین، حال سلیمان چون است...



آصفی هروی

‏⊱ ━━━━━━━━━ ⊰