طُرفه

طُرفه

بهترین اشعار و متونی که خوانده‌ایم و نخوانده‌ایم...
طُرفه

طُرفه

بهترین اشعار و متونی که خوانده‌ایم و نخوانده‌ایم...

شعر ۲۴


معاشران! مگر از زلف یار، کس دم زد؟

که باز خاطرِ جمعی ز شوق برهم زد


طرب‌سرای جهان -ای رفیق!- بر باد است

خوشا کسی که در این بزم، پای بر غم زد


عروسِ عمر عزیز است، قدر او دانید

چرا که دورِ وصالش زمانه یک‌دم زد...


‏⊱ ━━━━━━━━━ ⊰


 آبانی تهرانی 


شعر ۲۳


من اشتیاق تو را آتشی به جان دیدم

که هرچه بیش زنی آب، شعله بیشتر است


فرشته عشق نداند، ز آدمی آموز

که این لطیفه عجیب است و درخور بشر است


نظر به روی تو ما را حرام نتوان گفت

که چشم بر تو و دل بر محبت دگر است


گریز در همه عالم توان ولی هیهات!

کمندِ زلف تو افتاده چون به رهگذر است...


‏⊱ ━━━━━━━━━ ⊰


 آبانی تهرانی