ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
هر یک از ما
با یک قوطی کبریت در وجودمان
متولّد میشویم
امّا خودمان قادر نیستیم
کبریتها را روشن کنیم،
همانطور که دیدی
برای این کار محتاج اکسیژن و شمع هستیم؛
در این مورد، به عنوان مثال
اکسیژن از نفس کسی میآید
که دوستش داریم،
شمع میتواند هر نوع
موسیقی، نوازش، کلام یا صدایی باشد
که یکی از چوبکبریتها را مشتعل کند...
برای لحظهای
از فشار احساسات گیج میشویم
و گرمای مطبوعی
وجودمان را دربر میگیرد
که با مرور زمان فروکش میکند
تا انفجار تازهای جایگزین آن شود
هر آدمی
باید به این کشف و شهود برسد
که چه عاملی، آتش درونش را
پیوسته شعلهور نگاه میدارد
و از آنجا که یکی از عوامل آتشزا
همان سوختی است که به وجودمان میرسد
انفجار تنها هنگامی ایجاد میشود
که سوخت موجود باشد
خلاصهی کلام
آن آتش، غذای روح است؛
اگر کسی به موقع درنیابد که
چه چیزی آتش درون را شعلهور میکند،
قوطی کبریتِ وجودش نم برمیدارد
و هیچ یک از چوبکبریتهایش
هیچوقت روشن نمیشود
اگر چنین شود،
روح از جسم میگریزد
و در میان تیرهترین سیاهیها
سرگردان میشود...
⊱ ━━━━━━━━━ ⊰
✽ لورا اسکوئیول ✽
✽ مثل آب برای شکلات ✽