ش | ی | د | س | چ | پ | ج |
1 | 2 | 3 | 4 | 5 | 6 | |
7 | 8 | 9 | 10 | 11 | 12 | 13 |
14 | 15 | 16 | 17 | 18 | 19 | 20 |
21 | 22 | 23 | 24 | 25 | 26 | 27 |
28 | 29 | 30 | 31 |
اوضاع زمانه هیچ سامان نگرفت
دورِ شب و روز نیز پایان نگرفت
یکعمر اسیر خشکسالی بودیم
ابر آمد و بغض کرد و باران نگرفت...
⊱ ━━━━━━━━━ ⊰
✽ جلیل صفربیگی ✽
آدم باید همیشه یه کسی رو
توی این زندگیِ کوفتی داشته باشه
که بتونه با بهونه و بیبهونه
جلوش گریه کنه؛
راحت، بدون اینکه قضاوت بشه...
⊱ ━━━━━━━━━ ⊰
✽ کیوان ارزاقی ✽
✽ زندگی منفی یک ✽
نمیدانی
چه دردیّ و چه زخمیّ و چه اندوهی
به دل دارم؛
اگر دریا میان هر دو چشمم بود
از اینجا تا قیامت گریه میکردم...
⊱ ━━━━━━━━━ ⊰
✽ آریا آریاپور ✽
روی نبضم دست گذاشتم
دمیدی، دویدی،
پلک برهم گذاشتی،
بسته شدم...
نبض از آنِ کی،
پلک از آنِ کدام بود؟
⊱ ━━━━━━━━━ ⊰
✽ آفاق شوهانی ✽
گشت تا سلسلهی موی تو پابست مرا
رشتهی طاقت و آرام شد از دست مرا
ز کمانخانهی ابروی تو هر تیر که جَست
راست -تا پَر- به دلِ غمزده بنْشست مرا...
⊱ ━━━━━━━━━ ⊰
✽ آغاز ارسنجانی ✽
میرود دل به سرِ کوی تو پنهان از من
بدگمان گشته ندانم به چه عنوان از من!
⊱ ━━━━━━━━━ ⊰
✽ آشفتهی کابلی ✽
هرکجا آن مَه به آن زلف پریشان بگذرد
هرکه کفرِ زلف او بیند، ز ایمان بگذرد!
ای محبّان! بوالعجبدردیست درد عاشقی
هرکه دامن گیرد این دردش، ز درمان بگذرد
هرکه عاشق شد، از او دیگر سر و سامان مجوی
زآنکه عاشق ترکِ سر گوید، ز سامان بگذرد
در فراقش «دوستی» گِرید چو ابرِ نوبهار
گریهی زارش چو بیند ابر، گریان بگذرد...
⊱ ━━━━━━━━━ ⊰
✽ آغادوست ✽
نه دل ز عشق توبه، نه خوبان وفا کنند
بر جان من ببین دل و دلبر چهها کنند!
این درد را توان به که گفتن که گلرخان
نه کامِ دل دهند و نه دل را رها کنند
در لعلشان علاجِ دلِ عالمی، ولی
وقتی بشد که درد کسی را دوا کنند
در حیرتم که کامِ دلی چون نمیدهند
خود را چرا به غمزدگان آشنا کنند؟!
«آزاد!» کِی شود مسِ قلبت کنند زر
"آنان که خاک را به نظر کیمیا کنند"
⊱ ━━━━━━━━━ ⊰
✽ آزاد اصفهانی ✽